تئوری انتخاب چیست و درباره چه چیزی صحبت می کند؟

تئوری انتخاب چیست؟ در جواب این سوال باید گفت که تئوری های فراوانی در مورد توضیح رفتار انسان ها وجود دارد که در مباحث توسعه فردی مطرح می شود. یکی از این تئوری ها، تئوری انتخاب است. اما تئوری انتخاب چیست؟ تفاوت آن با سایر روش های تحلیل رفتاری کدام است و کاربرد این تئوری در تغییر رفتار انسان ها چیست؟ برای پاسخ به این سوالات تا انتهای این مقاله از تام آکادمی، همراه ما باشید.
خلاصه و جوهر تئوری انتخاب این است که تک تک رفتارهای ما از افکار و انتخاب ها گرفته تا اعمال و احساسات و حتی فیزیولوژی ما، در نهایت یک انتخاب هستند. براساس این تئوری، تمام رفتارهای ما حاصل انتخاب خود ما است. البته انتخاب کردن احساسات و فیزیولوژی توسط خود انسان سخت تر از انتخاب افکار و اعمال است. اما نظریه انتخاب می گوید انتخاب های ما در مورد افکار و اعمالمان که با آزادی بیشتری انجام می دهیم، بر روی انتخاب احساسات و فیزیولوژی ما هم تاثیر می گذارد.
یک اصل مهم دیگر در تئوری انتخاب این است که هر کس فقط می تواند نحوه فکر کردن و اعمال خود را کنترل کند. تئوری انتخاب براساس اصل نسبتا ساده ای پایه ریزی شده است: هر انسان فقط قدرت کنترل افکار و عقاید خودش را دارد و قدرت و توانایی بسیار کمی در کنترل دیگران دارد. این نظریه می گوید ما انسان ها خودمان فکر، عمل و احساسمان را انتخاب می کنیم و دیگران آنقدرها که ما فکر می کنیم تاثیری بر روی انتخاب های ما ندارند.
افراد معمولا در مورد پاسخ های فیزیولوژیک بدن به بعضی از محرک ها مانند حمله های عصبی یا احساسات تند و آتشین، اختیار و آزادی عمل کمی دارند. به عنوان مثال ممکن است اینطور به نظر برسد که واکنش فیزیولوژیک بدن مان را در هنگام استرس و تنش، نمی توانیم انتخاب کنیم ولی نکته جالب در تئوری انتخاب این است که ما انسان ها از طریق کنترل افکار و اعمال خودمان حتی می توانیم احساسات و پاسخ های فیزیولوژیک بدنمان را هم انتخاب کنیم. ما انسان ها قادر هستیم با انتخاب ها و تغییرات مستقیم در مورد افکار و اعمالمان، به طور غیرمستقیم احساسات و فیزیولوژی بدنمان را هم تغییر دهیم. دوره توسعه فردی گروه تام آکادمیمی تواند به شما کمک می کند تا دانش، مهارت و توانایی های خود را شناسایی و تثبت کنید و در عین حال مسیری را برای پیشرفت در زمینه توسعه فردی در اختیار شما قرار می دهد.
تئوری انتخاب درباره چه چیزی صحبت می کند؟
به زبان ساده تئوری انتخاب به ما می گوید که ما در رفتار کلی خود، عاملیت کامل داریم. یعنی این ما هستیم که انتخاب می کنیم که چگونه فکرکنیم، چگونه عمل کنیم و حتی چگونه احساس کنیم. از طرفی هم عاملیت کامل داشتن به این معناست که هیچ کسی نمی تواند ما را وادار کند کاری را بر خلاف میل خودمان انجام دهیم یا احساسی به غیر آنچیزی که می خواهیم داشته باشیم. تئوری انتخاب می گوید که تک تک رفتارهای انسان ها عامدانه است. عامدانه بودن رفتار انسان ها به این معناست که ما هر رفتاری که در هر موقعیتی داشته ایم، بهترین رفتار ما با توجه به اطلاعاتی بوده است که در دسترس داشته ایم. تئوری انتخاب می گوید که ما فقط و فقط با محیط اطرافمان اطلاعات رد و بدل می کنیم. ما از محیط خودمان هم اطلاعات می گیریم وهم به آن محیط اطلاعات می دهیم. این اطلاعات نمی تواند ما را مجبور کند تا دست به عملی بزنیم یا احساسی به غیر از آن چیزی که خودمان انتخاب می کنیم، داشته باشیم. این انتخاب ماست که چه برداشتی از اطلاعاتی که از محیط دریافت می کنیم، داشته باشیم. این انتخاب ماست که اطلاعات محیطی را چگونه فیلتر کنیم و چه جوابی به این اطلاعات بدهیم. اطلاعاتی که از محیط دریافت میکنیم، به خودی خود نمی تواند ما را مجبور کند که کاری انجام دهیم. چرا؟ چون ما می توانیم اطلاعاتی که دریافت کرده ایم را به سادگی نادیده بگیریم و فراموش کنیم. تنها نقشی که اطلاعات که با محیط رد و بدل می کنیم دارد، این است که به ما این امکان را می دهد که براساس آن دست به انتخاب بزنیم.
تئوری انتخاب می گوید که رابطه خوب با دیگران تاثیر مهمی بر روی کیفیت زندگی آدم ها دارد. براساس این تئوری ما در تمام لحظات زندگی در حال انتخاب کردن هستیم و اگر حالمان خوب نیست یا روابط بدی با دیگران داریم، این انتخاب ما بوده است.
تاریخچه تئوری انتخاب ویلیام گلاسر
تئوری انتخاب (choice theory) را برای اولین بار دکتر ویلیلام گلاسر (william glasser) به صورت یک نظریه منسجم و از دیدگاه علم روانشناسی ارائه کرده است. گلاسر در تئوری انتخاب تاکید می کند که تمام انسان ها، رفتارهای خود را انتخاب می کنند و هر فردی فقط می تواند رفتار خود را کنترل و انتخاب کند. به همین دلیل هم میان ما انسان ها تنش و تعارض پیش می آید، چون ما نمی توانیم بر روی رفتار دیگران کنترل داشته باشیم. نظریه انتخاب گلاسر می گوید که ما برای برآورده کردن نیازهای اساسی خود دست به انتخاب می زنیم. براساس تئوری انتخاب، ما چیزی را انتخاب می کنیم که فکر می کنیم بیشترین منفعت را برایمان به همراه می آورد.
یکی از بحث های اصلی که در نظریه انتخاب ویلیام گلاسر مطرح می شود، نیازهای انسان است. تئوری انتخاب می گوید که تمام رفتارهای ما برای ارضای 5 نیاز اساسی خودمان است.
5 نیاز اساسی انسان ها در تئوری انتخاب چیست؟
این 5 نیاز اساسی عبارتند از :
- نیاز به دوست داشته شدن و مورد قبول واقع شدن
- نیاز به قدرتمند بودن
- نیاز به آزاد بودن
- نیاز به تفریح
- نیاز به بقاء
براساس نظریه انتخاب هر کاری که ما انسان ها در طول زندگی خود انجام می دهیم، برای برآورده کردن یک یا چند نیاز از نیازهایی است که در بالا ذکر شد. البته نیاز انسان ها با یکدیگر متفاوت است ولی براساس تئوری انتخاب گلاسر، این 5 نیاز اساسی در مورد تمام انسان ها مشترک است. رفتار همه ما طوری است که بتوانیم این نیازها را تامین کنیم.
همانطور که گفتیم، یکی از مهمترین اصول در تئوری انتخاب عامدانه بودن تک تک رفتارهای انسان است. در اینجا عامدانه بودن رفتار ما به این معناست که رفتاری را انتخاب می کنیم که به بهترین نحوی نیازهای ما را برطرف کند. به عنوان مثال تمام انسان ها با شدت و ضعف متفاوت، نیاز دارند که دیگران آنها را دوست داشته باشند. برای برآورده شدن این نیاز، هر کس رفتاری را در پیش میگیرد و انتخاب رفتارهایی که نیاز دوست داشته شدن را در ما برآورده کردن، از یک فرد به فرد دیگر متفاوت است. انتخاب رفتاری که نیاز به دوست داشته شدن یا هر نیاز دیگری را را ارضا کند، بسته به سن و جنس و موقعیت افراد تغییر می کند. به عنوان مثال انتخاب یک رفتار از طرف یک کودک 5 ساله برای دوست داشته شدن با انتخاب یک جوان بالغ 30 ساله کاملا متفاوت خواهد بود ولی در نهایت تمامی افرارد به دنبال رفتارهایی هستند که این نیازهای اساسی را برطرف کند.
نبایستی فراموش کنیم که این نیازها ممکن است از یکدیگر کاملا مجزا نباشند. به عنوان مثال ممکن است من رفتاری را در پیش بگیریم که به صورت همزمان هم بخواهیم نازمان به آزاد بودن را برطرف کنیم و هم نیازمان به قدرتمند بودن را. نوجوانی که با رفتارها و نمایش های خشن هم در پی ارضای نیاز قدرت طلب و هم نیاز به آزادی به طور همزمان است، مثالی از ارضای دو نیاز به صورت همزمان است.
تئوری انتخاب در روانشناسی
7 عادت رفتاری سازنده براساس تئوری انتخاب چیست؟
هر قدر انسان ها قدرت بیشتری برای کنترل کردن خود پیدا می کنند، دست به انتخاب های بهتر و ارزشمندتری در زندگی می زنند. تئوری انتخاب توصیه می کند که در تمام روابط، به 7 اصل رفتاری آنقدر توجه کنیم که برای ما به صورت عادت دربیاد:
- حمایتگری
- دلگرم کنندگی
- گوش دادن
- قبول کردن
- اعتماد کردن
- احترام گذاشتن
- صحبت کردن در مورد تفاوت ها
این عادت ها باعث می شود که روابط میان انسان ها بهبود پیدا کند و اعتماد بنفس و حس های مثبت در وجود تک تک ما افزایش پیدا کند.
7 عادت مخرب براساس نظریه انتخاب ویلیام گلاسر چیست؟
تئوری انتخاب همچنین از عادت هایی صحبت می کند که باعث تخریب و تضعیف روابط میان افراد می شود. این عادت های شاخص در تئوری انتخاب معمولا که با هدف کنترل کردن دیگران اعمال می شود، در نهایت باعث به وجود آمدن سوءتفاهم و رنجش می شود. این 7 عادت مخرب عبارتند از:
- انتقاد کردن
- سرزنش کردن
- گلایه کردن
- نق زدن
- تهدید کردن
- مجازات کردن
- رشوه دادن و پاداش برای کنترل
تئوری انتخاب می گوید ما انسان ها خودمان انتخاب می کنیم که در روابطمان، عادت های سازنده داشته باشیم یا عادت های مخرب. اما همیشه بایستی در خاطر داشته باشیم که روابط شاد و مثبت، حاصل عادت های سازنده است نه عادت های مخرب.
10 اصل اساسی در تئوری انتخاب ویلیام گلاسر
تئوری انتخاب در مورد بعضی از اصول رفتاری تاکید می کند. یکی از مهمترین این اصول آن چیزی است که ما در ابتدا به آن اشاره کردیم:
انسان ها فقط و فقط می توانند بر روی رفتار خود کنترل داشته باشند. این در واقع، مهمترین اصل از اصول ده گانه تئوری انتخاب است. نه اصل بعدی عبارتند از:
- تنها چیزی که ما با انسان های اطرافمان رد و بدل می کنیم، اطلاعات است.
- تمام مشکلات روانشناسانه پایدار و ریشه دار با مشکلات ارتباطی ما با یکدیگر ارتباط دارند.
- ما بایستی دست کم یک رابطه مطلوب و دلپذیر در زندگی خود داشته باشیم.
- اگرچه گذشته تاثیر زیادی بر روی وضعیت فعلی ما دارد، اما زندانبان ما نیست.
- 5 نیاز ژنتیکی وجود دارند که ما را هدایت می کنند.
- ما این نیازها را با ساختن دنیای کیفی خودمان برآورده می کنیم.
- تمام رفتارها از چهار جزء تشکیل شده اند که عبارتند از: عمل،احساس، فکر و فیزیولوژی
- درک این مساله که هر انسانی رفتار خودش را کنترل می کند، برای انسان ها آزادی می آورد.
- اگرچه ما تنها بر روی عمل و فکر خود کنترل مستقیم داریم، اما می توانیم بر روی احساس و فیزیولوژی خودمان هم از طریق فکر و عملمان کنترل غیر مستقیم داشته باشیم.
دنیای کیفی ما
یکی از مفاهمی که در تئوری انتخاب بر روی آن تاکید می شود، مفهومی است به اسم ” دنیای کیفی”. دنیای کیفی هر یک از ما جایی است که در آن تصویرهای ذهنی که به نظرمان مهم هسند، را نگهداری می کنیم. در این دنیای کیفی تصاویر مکان ها، اشیا، عقاید و افرادی که برای ما با اهمیت هستند را نگهداری می کنیم. تئوری انتخاب می گوید تصویرهای ذهنی موجود در دنیای کیفی هر یک از ما باعث می شود که ما احساس خوبی داشته باشیم و دست کم یکی از نیازهای اساسی خود را از طریق این دنیای کیفی ارضا کنیم. این تصویرها ممکن است لزوما جامعه پسند نباشد و با استانداردهای اجتماعی هم متفاوت باشد. تصویرهای ذهنی برای هر فردی کاملا منحصر بفرد هستند. تصور ما انسان ها از یک زندگی ایده آل در واقع، همان دنیای کیفی ما است. به طور خلاصه دنیای کیفی ما جایی است که درآن احساس بسیار خوبی داریم و آرزو می کنیم که ای کاش می شد برای همیشه در آن دنیا زندگی کنیم. تئوری انتخاب افراد را ترغیب می کند تا روابطشان با دیگران، برایشان یک دنیای کیفی پر از همکاری و ارتباط موثر و مثبت درست کند.
دنیای ادراکی ما
مسلم است که در واقعیت، ما در دنیای کیفی زندگی نمی کنیم. تئوری انتخاب می گوید که ما زندگی واقعی را با عینک ادراکات و برداشت های خودمان می بینیم. ما اطلاعات را از طریق حواس پنجگانه دریافت می کنیم و این اطلاعات را به فیلتر دانش کلی خودمان می سپاریم. این فرایند به شدت شخصی و از فردی به فرد دیگر متفاوت است. نگرش های ما می تواند بسیار متفاوت تر از نگرش های اطرافیان و دوستان ما باشد. براساس تئوری انتخاب دنیای ادراک شده در واقع همان چیزی است که ما آن را واقعیت می نامیم. تئوری انتخاب میگوید که دنیای ادراک شده ما تقریبا همان چیزی است که واقعیت می دانیم.
در تشکیل این دنیای ادراک شده متغیرهای زیادی مانند سن، جنس، تحصیلات و تجربه نقش دارند که برای هر یک از ما منحصر بفرد است. این دنیای ادراک شده، با دریافت اطلاعات جدید و به صورت دائمی در حال تغییر است. نکته مهم دیگر در مورد دنیای ادراک شده این است که برداشت ما در مورد دنیای ادراک شده، احتمالا آنقدرها هم دقیق نیست، اگر چه خودمان احساس می کنیم که تصویر کاملا دقیق و درستی از واقعیت در دسترس داریم.
تئوری انتخاب در واقع می گوید که ما رفتارهایی را انتخاب می کنیم که تصویر دنیای کیفی ما را به دنیای ادراک شده ما نزدیک تر کند.
فیلتر دانش کلی
فیلتر دانش کلی هر یک از ما از تمام چیزهایی که در طول زندگی تجربه کرده ایم، تشکیل می شود. زمانی که با اطلاعات جدیدی مواجه می شویم، بایستی دست به تصمیم گیری بزنیم. ما می توانیم:
- اطلاعات جدید را نادیده بگیریم
- فکر کنیم که اطلاعات جدید ممکن است به درد بخور باشد ولی لازم است درباره به درد بخور بودن یا نبودن این اطلاعات بیشتر تحقیق کنیم
- تصمیم می گیریم که این اطلاعات برای ما به دردبخور است و آن را به فیلتر ارزش گذاری خودمان منتقل می کنیم
- به اطلاعاتی که از طریق فیلتر ارزش گذاری با دیگران رد و بدل کرده ایم ، یک برچسب می زنیم.
- به اطلاعات لذتبخش و مطلوب برچسب مثبت می زنیم.
- به اطلاعات نامطلوب و ناخوشایند، برچسب منفی می زنیم.
- به اطلاعاتی که نه مطلوب است و نه نامطلوب هیچ برچسبی نمی زنیم.
مقایسه دو دنیا
ما دائما در حال مقایسه این دو دنیا هستیم و تصاویر مطلوبی را که در ذهنمان ایجاد کرده ایم، با چیزی که در دنیای ادراک شده در دسترس داریم مقایسه می کنیم. اگر تصاویر این دو دنیا تقریبا شبیه یکدیگر باشند، ما احساس خوبی در مورد زندگی و روابط خودمان خواهیم داشت. اما اگر این دو تصویر با یکدیگر منطبق نباشند و فاصله زیادی با یکدیگر داشته باشند، ما احساس سرخوردگی و ناراحتی خواهیم کرد. شدت و ضعف این احساس سرخوردگی به میزان تفاوت در تصاویر این دو دنیا بستگی دارد.
تئوری انتخاب برخی معیارها را برای این مقایسه در دسترس ما قرار می دهد. اگر تمام تصاویر مطلوبی که برای دنیای کیفی خودمان ایجاد کرده ایم، در دنیای ادراک شده هم در دسترسمان وجود داشته باشد، معیارهای ما در حالت تعادل هستند. اما اگر آن چیزهایی که در دنیای کیفی خودمان ساخته و پرداخته ایم در دسترسمان نیست، معیارهای ما در حالت عدم تعادل قرار می گیرند. در این حالت ما به دنبال رفتاری خواهیم رفت که تاثیر بهتری بر روی زندگی مان داشته باشد و معیارهای ما را به حالت تعادل نزدیک تر کند. تئوری انتخاب در واقع و به یک معنا درک انتخاب هایی است که ما برای برآورده کردن نیازهای خود انجام می دهیم.
کارکرد های نظریه انتخاب چیست؟
کارکردها و تاثیر تئوری انتخاب در زندگی ما چیست؟ یکی از مهمترین تاثیرهایی که تئوری انتخاب در زنگی ما دارد این است که به ما کمک می کند که در نحوه فکر کردن و رفتار خود تحول ایجاد کنیم. تئوری انتخاب به ما کمک می کند که نگاه خود را از عوامل بیرونی کنترل گر روانشناسانه به عوامل درونی در وجود خودمان معطوف کنیم. تاکید بر عوامل بیرونی یعنی این که رفتارهای ما از جایی بیرون از وجودمان و توسط عواملی مانند شانس، موقعیت، و دیگران کنترل و هدایت می شود. در مقابل این نوع نگرش، تئوری انتخاب به ما می گوید که عامل مهم در رفتار ما، کنترل درونی است. ما در قبال کلیه انتخاب ها و رفتارهایی که می کنیم و همچنین نتایج این انتخاب ها و رفتارها، مسئولیت شخصی داریم.
ارزیابی تفاوت میان آن چیزی که در دنیای کیفی خودمان ساخته ایم، با آن چیزی که در دنیای واقعی ادراک می کنیم، به ما انگیزه می دهد تا رفتارهای سازنده و مثبت را انتخاب کنیم. به تئوری انتخاب برای ما دانش و مهارت لازم را فراهم می آورد تا از دست افسانه ی عوامل کنترل گر بیرونی خلاص شویم. عادت های مخرب را کنار بگذاریم و به جای آن عادت ها بیشتر به کنترل درونی توجه و تاکید داشته باشیم. تئوری انتخاب همچنین کمک می کند تا تک تک ما عادت های سازنده را در زندگی خود در اولویت قرار دهیم. این تغییرات در نهایت باعث می شود که مابه دنیای کیفی خودمان نزدیک تر شویم و رضایت بیشتری از زندگی خود داشته باشیم.
اگرچه تئوری انتخاب کارکردهای زیادی در حوزه اقتصاد، علوم سیاسی، جامعه شناسی و روانشناسی داشته است، اما در اینجا به سه روش و رویکرد که از دل تئوری انتخاب به وجود آمده اند اشاره می کنیم:
تئوری انتخاب و نظریه انتخاب عقلانی
یکی از این نظریه ها که از دل تئوری انتخاب زاده شده، نظریه انتخاب عقلانی است. براساس نظریه انتخاب عقلانی افراد در هنگام تصمیم گیری تمام جنبه های مثبت و منفی تصمیم خود و آن موقعیت را ارزیابی می کنند. این به معنای سبک و سنگین کرن جنبه های مثبت و منفی تصمیم خود قبل از اقدام به هر عملی است.
نظریه انتخاب عقلانی می گوید که تمام رفتارهای ما عقلانی است. براساس این نظریه می توانیم تمام رفتارها را برای پیدا کردن انگیزه های عقلانی که پشت آنها وجود دارد، مورد مطالعه قرار دهیم. نظریه انتخاب عقلانی که بیشتر در حوزه اقتصاد مورد توجه قرار گرفته، می خواهد توضیح بدهد که چگونه افراد برای حداکثر کردن پول خود تصمیم می گیرند. هم اکنون نظریه انتخاب عقلانی برای توضیح رفتار و تصمیم های انسان در کلیه حوزه ها از جمله روانشناسی و سیاست مورد استفاده و توجه قرار گرفته است. نظریه انتخاب عقلانی می گوید که تمام رفتارهای ما با هدف برآورده کردن نیازهای اساسی مان انجام می گیرد. به عنوان مثال حتی در روابط میان دو فرد ما به منافعی که این رابطه برای هر یک از طرفین دارد دقت و توجه و براساس آن منافع رفتار می کنیم. به طور خلاصه براساس تئوری انتخاب عقلانی تعامل میان انسان ها در واقع بده و بستانی است که صرفا به منافع اصل از این بده بستان توجه دارد.
تئوری انتخاب و واقعیت درمانی
واقعیت درمانی روشی است که جزو کارکردهای تئوری انتخاب طبقه بندی می شود. هدف اصلی ازواقعیت درمانی کمک به افراد برای بهترین تصمیم گیری ها با هدف رفع نیازهای اساسی آنها است. تئوری انتخاب می گوید که هیچ بیماری ذهنی وجود ندارد و اکثر مشکلات به خاطر محقق نشدن هدف های افراد ایجاد می شوند. براساس تئوری انتخاب، بیماری ذهنی در واقع ترجمه ناشادمانی و عدم رضایت ما از زندگی است. در واقعیت درمانی از افراد خواسته می شود که بر روی خواسته های خود در حال تاکید کنند و گذشته را فراموش کنند.
واقعیت درمانی بر رابطه میان فرد و درمانگر تاکید دارد چون این رابطه در واقع مدلی از رابطه فرد در زندگی اش نیز است. تئوری انتخاب می گوید که بسیاری از بیماری ها و ناخوشی های روانی در واقع مربوط به مشکلات ارتباطی هستند، به همین دلیل در روش واقعیت درمانی، وظیفه درمانگر این است که به فرد را برای انتخاب های درست کمک کند. انتخاب هایی که بیشترین احساس رضایت را برای فردی به ارمغان بیاورد.
واقعیت درمانی در حل بسیاری از مشکلات از جمله در ترک اعتیاد و برخی دیگر از اختلالات رفتاری موثر است. کارآمدترین جنبه واقعیت درمانی، کمک به حل مشکلات رفتاری نوجوانان در مدرسه و جامعه بوده است.
تئوری انتخاب و جرم شناسی
تئوری انتخاب همچنین در مطالعات جرم شناسانه نیز کاربرد پیدا کرده است. براساس این تئوری رفتار مجرمانه یک تصمیم است که فرد مجرم پیش از ارتکاب به جرم می گیرد دلیل این تصمیم سبک و سنگین کردن منافع وخطرات و ریسک های آن جرم است. به عنوان مثال یک سارق، قبل از اینکه اقدام به سرقت کند منافع مالی عمل سرقت را در مقابل احتمال زخمی شدن یا دستگیر و زندانی شدن ارزیابی می کند. البته نبایستی فراموش کرد که تصمیم عقلانی لزوما بهترین تصمیم نیست و تنها به معنای این است که فرد پیش از انجام آن کار، هزینه و منفعت را تحلیل کرده است.
درباره تام آکادمی
موسسه تام آكادمی که زير نظر گروه آموزشی پژوهشی تام فعاليت میکند، فعالیت اصلی خود را در قالب یک شعار محوری، یعنی دسترسی سريع و آسان و بدون واسطه به محتواي آموزشی، مشاورهای و پژوهشی در همه حوزهها تعریف نموده است.
نوشته های بیشتر از تام آکادمی
دیدگاهتان را بنویسید