آموزش فروش

آموزش فروش | حتما تا به حال برایتان پیش آمده که به فکر ایجاد کسب و کاری تمیز و سودمند برای خود باشید؛ کسب و کاری که علاوه بر سرگرم کردن شما، بازار کار موفقی نیز داشته باشد. در این مواقع اولین و مهم ترین موضوعی که باید در آن مهارت داشته باشید، آموزش فروش و بازار یابی و تکنیک و اصول فروش و بازار یابی است.
امروزه با پیشرفت تکنولوژی و به وجود آمدن وب سایت ها و برنامه های مختلف، دوره های فروش و بازاریابی را می توانید به صورت کلاس های آنلاین و یا حتی به تنهایی در منزل با کمک ویدیو ها و مقاله های متنوعی که در این باره موجود است بیاموزید.
در این مقاله از تام آکادمی می خواهیم در کنار شما چندی از اصول فروش از مبتدی تا پیشرفته را مرور کنیم.
مشتری هدف کیست، بازار هدف چگونه تعریف می شود؟
قبل از معرفی مشتری هدف، به تعریفی مختصر از بازار هدف می پردازیم؛ بازار هدف یا به اصطلاح تارگت مارکت، مجموعه ای از افرادی هستند که یک کسب و کار به خصوص تصمیم دارد محصولات یا خدمات خود را به آن ها بفروشد که در این بازه، افراد می توانند به علایق و نیاز های مشترک خود با کمک کسب و کار پاسخ دهند.
قضیه را با کمک مثالی بهتر تعریف می کنیم؛ تصور کنید قصد بر پایی یک مهمانی را دارید و تمامی همکاران خود را نیز دعوت کرده اید؛ در این داستان شما بر خلاف بقیه ی همکاران خود، گیاه خوار هستید و چون دوست دارید در مهمانی به همه خوش بگذرد، مسلما غذایی را آماده می کنید که باب میل دوستان تان باشد.
قابل فهم است که در معمول ترین اتفاق های زندگی هم بر اساس شناختی که از مخاطب خود داریم، تصمیم گیری های لازمه را انجام می دهیم و این موضوع تنها یک دلیل ساده دارد و آن این است که این گونه سریع تر و با راحتی بیشتر به هدف مان می رسیم.
هدف شما از گرفتن آن مهمانی هر چه که بود، شما به آن رسیدید، چون فردا همه در شرکت درباره ی مهمانی شما صحبت می کنند.
حال فکر کنید اگر در کسب و کار خود بازار هدف نداشته باشید، چقدر کار برای تان سخت تر خواهد شد.
برای سهولت در تعریف مشتری هدف نیز از مثال واضحی کمک می گیریم؛ فرض کنید کسی که قصد دارد فروشگاه لوازم آرایشی بزند؛ مشخص است که مشتری های هدف این کسب و کار خانم ها هستند یا به عنوان مثال کسی قصد دارد در دوران کرونا، ماسک تولید کند، این شخص می تواند تمام افراد جامعه را مورد هدف قرار دهد.
در خلاصه باید گفت شناخت بازار هدف، از مهم ترین اصول فروش و بازار یابی بوده و بدون شناخت آن به سادگی می توانید کسب و کار خود را از دست بدهید.
مراحل انتخاب بازار هدف و پیدا کردن مشتری هدف:
- از اطراف خود برای انتخاب مشتری و بازار هدف شروع کنید.
- اگر برای ایجاد کسب و کار جدید دو دل هستید، سری به مشتری های فعلی خود بزنید.
- دنیای رقیب هایتان را فراموش نکنید.
- به بررسی اطلاعات دموگرافی مشتری های خود بپردازید. (اطلاعات دموگرافی شامل این موارد می باشد: سن، جنسیت، موقعیت مکانی، وضعیت تاهل، طبقه اجتماعی، وضع درآمد، میزان تحصیلات و شغل.)
- جزئیات سایکوگرافی مشتری ها را دست کم نگیرید. (منظور از جزئیات سایکوگرافی، ویژگی های شخصیتی و نیاز های مشابه افرادی است که قرار است مشتری هدف شما شوند؛ می توانید در دسته بندی سایکوگرافی، مشتری های خود را بر اساس ویژگی های زیر تقسیم بندی کنید: رفتار ها، ویژگی های شخصیتی، ارزش های شخصی، علایق، تفریحات و سبک زندگی.
- کمک گرفتن از قیف بازاریابی.
- خودتان وارد عمل شوید و به سوال هایی که در رابطه با رفتار مشتری ها به آن ها می رسید، پاسخ دهید.
- کسب اطلاعات از اینترنت.
در زمینه آموزش فروش، P4 چه معنایی دارد؟
در دهه 1960، ای جروم مک کارتی 4 P بازاریابی را ارائه کرد: محصول، قیمت، مکان، تبلیغات. (product, price, place, promotion.) اساساً، این 4 P توضیح می دهند که چگونه بازاریابی با هر مرحله از تجارت تعامل دارد.
محصول
فرض کنید برای محصولی که میخواهید کسبوکارتان بفروشد، ایدهای دارید. بعدش چی؟ اگر تازه شروع به فروش کنید، احتمالاً موفق نخواهید شد.
در عوض، شما به تیم بازاریابی خود نیاز دارید تا تحقیقات بازار را انجام دهد و به برخی از سوالات مهم پاسخ دهد: مخاطبان هدف شما چه کسانی هستند؟ آیا بازار مناسبی برای این محصول وجود دارد؟ چه پیامهایی باعث افزایش فروش محصول میشوند و در کدام پلتفرمها؟ توسعه دهندگان محصول شما چگونه باید محصول را تغییر دهند تا احتمال موفقیت را افزایش دهند؟ گروه های کانونی در مورد محصول چه فکر می کنند و چه سوالات یا تردیدهایی دارند؟
بازاریابان از پاسخ به این سوالات برای کمک به کسب و کارها برای درک تقاضا برای محصول و افزایش کیفیت محصول با ذکر نگرانی های ناشی از گروه تمرکز یا شرکت کنندگان در نظرسنجی استفاده می کنند.
قیمت
تیم بازاریابی شما قیمت محصولات رقبا را بررسی می کند یا از گروه های متمرکز و نظرسنجی ها استفاده می کند تا تخمین بزند که مشتری ایده آل شما چقدر مایل به پرداخت است. قیمت آن خیلی بالاست، و شما یک پایگاه مشتری قوی را از دست خواهید داد. قیمت آن خیلی پایین است، و ممکن است بیشتر از چیزی که به دست می آورید، پول از دست بدهید. خوشبختانه، بازاریابان می توانند از تحقیقات صنعت و تجزیه و تحلیل مصرف کننده برای ارزیابی محدوده قیمت مناسب استفاده کنند.
مکان
بسیار مهم است که بخش بازاریابی شما از درک و تجزیه و تحلیل خود از مصرف کنندگان کسب و کار شما برای ارائه پیشنهادهایی برای نحوه و مکان فروش محصول خود استفاده کند. شاید آنها معتقدند که یک سایت تجارت الکترونیک بهتر از یک مکان خرده فروشی کار می کند یا برعکس. یا، شاید آنها بتوانند بینش هایی در مورد اینکه کدام مکان ها برای فروش محصول شما، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی، مناسب تر هستند، ارائه دهند.
تبلیغات
این P احتمالاً همان چیزی است که از ابتدا انتظار داشتید: تبلیغات مستلزم هرگونه تبلیغات آنلاین یا چاپی، رویداد یا تخفیفی است که تیم بازاریابی شما برای افزایش آگاهی و علاقه به محصول شما ایجاد می کند و در نهایت منجر به فروش بیشتر می شود. در این مرحله، احتمالاً روش هایی مانند کمپین های روابط عمومی، تبلیغات یا تبلیغات رسانه های اجتماعی را خواهید دید.
امیدواریم تعریف ما و چهار P به شما در درک هدف بازاریابی و نحوه تعریف آن کمک کند. بازاریابی با تمام زمینه های یک تجارت تلاقی می کند، بنابراین مهم است که بدانید چگونه از بازاریابی برای افزایش کارایی و موفقیت کسب و کار خود استفاده کنید.
تقسیم بندی بازار هدف شامل چه بخش هایی می شود؟
تقسیم بندی بازار هدف درست مثل تقسیم بندی کتاب های داخل یک کتاب خانه است؛ برای تقسیم بندی بازار هدف باید بخش های مختلف زیر را بررسی کنید:
- تقسیم بندی دموگرافیک: سن، جنسیت، وضعیت تاهل و …
- تقسیم بندی روان شناختی: ویژگی های شخصیتی، علایق، سبک زندگی و …
- تقسیم بندی رفتار شناسی: عادت های خرید، تعامل با برند، عادت های سرچ کردن و …
- تقسیم بندی جغرافیایی: کد پستی، شهر و کشور، وضعیت آب و هوای یک منطقه و …
تفاوت بازاریابی و فروش:
برای بیان تفاوت بازار یابی و فروش که خیلی از ما به اشتباه گمان می کنیم ، این دو کلمه به دلیل این که معمولا کنار هم قرار دارند و با هم استفاده می شوند، معنی یکسان دارند، به تعاریفی از هر کدام می پردازیم؛
فروش= محصولی که موجود است را بفروشید.
کار این بخش ساده است؛ در بحث فروش، فرد آن چه موجود است را به پول تبدیل می کند. هر تجارتی دارای محصولاتی است که باید به فروش برسند و در این امر، فروشنده باید با برقراری رابطه نزدیک با مشتری ها و یا حتی همکاران، مسیر فروش را هموار سازد.
نگاه بخش فروش به سمت مشتری بوده و تمرکز آن بر زمان حال است و افق دید آن به یک هفته، یک ماه یا نهایتا یک فصل محدود است. در امر فروش اگر تمرکز بر زمان حال نباشد، تضمینی برای سود فعلی شرکت نخواهد بود.
بازار یابی= هم اکنون و در آینده با مشتری های خود هم سو شوید.
هدف مشخص بازار یابی این است که مشتری ها را به محصول شما علاقه مند کند و به نحوی سر نخ فروش به وجود آورد.
لذا فعالیت های بازار یابی شامل موارد زیر است:
- تحقیق درباره ی مصرف کننده ها برای شناخت بیشتر نیاز های بازار
- توسعه ی محصولات خلاقانه که توانایی بر طرف کردن نیاز های اکنون و آینده ی مشتریان را داشته باشد
- تبلیغات محصولات برای بالا بردن آگاهی و ساخت برند
- قیمت گذاری محصول به نحوی که بیشترین سود طولانی مدت را داشته باشد
پس نقش اصلی بازار یابی این است که بازار کار را از دید مشتری بشناسد و کمک کند شرکت به سمتی حرکت کند که خواسته ها و نیاز های مشتری را در آینده نیز بر طرف کند. به شکل ساده تر بازار یاب باید به برند مورد نظر کمک کند تا قیمت گذاری ها و روابط خود را به نحوی تغییر دهد که سر انجام، نیاز های مشتری ها بهتر برآورده شود و فروش شرکت افزایش یابد.
البته فعالیت بازار یابان تنها به این اوامر ختم نمی شود و این ها تنها بخش کوچکی از دنیای بزرگ بازار یابی است. بدون بازار یابی، فروش ضربه خواهد خورد و اگر قرار باشد بازار یابی تنها مهمات و نیاز های امروز را تهیه کند، نمی توان فهمید که صنعت ما به کدام سمت حرکت می کند و در نتیجه رشد کسب و کار محدود خواهد شد.
در نتیجه اگر بخواهیم نتیجه ای جمع و جور از مباحث این بخش بگوییم، باید گفت که تمرکز فروش بر زمان حال بوده و هدف آن سود در لحظه است؛ اما بازار یابی نگاهی بلند مدت دارد و هدف آن مشخص کردن مسیر شرکت و ایجاد علاقه برای محصولات است.
انواع استراتژی ها برای بازار یابی در جهان امروز:
در این قسمت قصد داریم روش های مختلف بازار یابی را که بر اساس اهمیت هر یک دسته بندی شده اند، بیان کنیم؛ در کل استراتژی های متنوعی برای بازار یابی موجود است اما دو نوع اصلی آن را می توان برای بازار یابی تجارت به تجارت و تجارت به مشتری در نظر گرفت.
- بازار یابی B2C یا تجارت به مشتری
- بازار یابی B2B یا تجارت به تجارت
- بازار یابی B2P یا تجارت به مردم
- بازار یابی مشارکت در فروش
- بازار یابی وابستگی
- بازار یابی درون گرا و برون گرا
- بازار یابی اجاره ای
- بازار یابی وقفه ای
و …
3 رکن آموزش فروش موثر چه چیز هایی هستند؟
مهارت
ابتدا به نتایج کسب و کار و معیارهایی که به دنبال آن هستید فکر کنید و سپس یک استراتژی تغییر برای دستیابی به آنها ایجاد کنید. برنامه درسی و برنامه های آموزشی باید به طور خاص برای ایجاد تغییر مطلوب طراحی شوند.
ارائه
ارائه آموزش فروش باید برای یادگیرنده بزرگسال ساخته شود. باید عملی، تعاملی و تاثیرگذار باشد. به عبارت دیگر، فروشندگان به آموزش هایی نیاز دارند که بتوانند فوراً از آنها برای دستیابی به نتایج استفاده کنند. این بدان معناست که آموزش باید از توسعه، پذیرش و اجرای مهارتهای جدید اطمینان حاصل کند.
برای مثال، پیش از کار قبل از جلسات آموزشی ممکن است ترکیبی از یادگیری خرد، ویدیوهای کوتاه و تمرینهای تعاملی باشد. پس از آن جلسات کلاسی به صورت مجازی یا حضوری ارائه می شود و بر تمرین، کاربرد و بازخورد تمرکز دارد. به سخنرانی فکر نکنید؛ به یادگیری عملی فکر کنید
فعال کردن
یک ریتم منظم و مداوم از مربیگری کنش محور به مدیران فروش این امکان را می دهد که بازخورد مستقیم به فروشندگان ارائه دهند، مهارت ها و دانش آموخته شده در طول آموزش را تقویت می کند و فروشندگان را مسئول اجرا در سطوح بالا می داند. تیم های فروش هفته به هفته اعتماد به نفس را ایجاد می کنند.
مزایای آموزش فروش چیست؟
اگر به درستی انجام شود، آموزش فروش می تواند رفتار فروشنده را تغییر دهد و نتایج کسب و کار را بهبود بخشد. سازمانها باید با هدفهای کسبوکار به آموزش نزدیک شوند و با ارائهدهنده آموزش خود برای تعیین بهترین راه برای دستیابی به آنها کار کنند. مزایای آموزش فروش عبارت اند از:
· درصد پیروزی
· رشد درآمد
· اندازه نامزدی
· حاشیه فروش
· نرخ تبدیل
· تعداد ارجاعات
· ارتباط با مشتری
· طول چرخه فروش
· فعالیت خط لوله
· سهمیه فروشنده
مربیگری در آموزش فروش چه تاثیری دارد؟
مربیگری و پشتیبانی مدیران خط اول فروش برای ایجاد تغییر رفتار بسیار مهم است. هنگام به کارگیری مهارت های جدید، فروشندگان باید دقیقاً بدانند چه کاری باید انجام دهند، برای زمانی که در منطقه راحتی خود نیستند از پشتیبانی برخوردار باشند، برای تنظیم رفتارهای خود به بازخورد نیاز داشته باشند، و باید برای اقدام و بهره وری پاسخگو باشند.
شایان ذکر است که مربیگری فروش و مدیریت فروش متفاوت است. کوچینگ یک فرآیند فعال برای تقویت آموزش است و هر رهبر فروش این تجربه را ندارد. در این موارد، آموزش های تخصصی مربیگری فروش می تواند رهبران را قادر سازد تا مالکیت توسعه مهارت تیم های خود را به دست گیرند.
هدف بازاریابی چیست؟
بازاریابی فرآیند علاقه مند کردن مردم به محصول یا خدمات شرکت شما است. این از طریق تحقیقات بازار، تجزیه و تحلیل و درک علایق مشتری ایده آل شما اتفاق می افتد. بازاریابی به تمام جنبه های یک تجارت از جمله توسعه محصول، روش های توزیع، فروش و تبلیغات مربوط می شود.
بازاریابی مدرن در دهه 1950 شروع شد، زمانی که مردم شروع به استفاده از رسانه های چاپی برای تایید یک محصول کردند. با ورود تلویزیون، و به زودی اینترنت، وارد خانهها شد، بازاریابان می توانند کمپینهای کاملی را در چندین پلتفرم انجام دهند و همان طور که ممکن است انتظار داشته باشید، در 70 سال گذشته، بازاریابان برای تنظیم دقیق نحوه فروش یک محصول به مشتریان برای بهینه سازی موفقیت، اهمیت فزاینده ای پیدا کرده اند.
در واقع هدف اساسی بازاریابی جذب مشتریان به برند شما از طریق پیام رسانی است. در حالت ایدهآل، این پیام برای مخاطبان هدف شما مفید و آموزشی خواهد بود تا بتوانید مشتریان را به سرنخ تبدیل کنید.
امروزه، به معنای واقعی کلمه دهها مکان وجود دارد که میتوان یک کمپین بازاریابی را انجام داد.
بازاریابی و تبلیغات در چه زمینه با یک دیگر در ارتباط هستند؟
اگر بازاریابی یک چرخ است، تبلیغات روغن چرخ است تا این چرخ نرم رو به جلو حرکت کند.
بازاریابی مستلزم توسعه محصول، تحقیقات بازار، توزیع محصول، استراتژی فروش، روابط عمومی و پشتیبانی مشتری است. بازاریابی در تمام مراحل فروش یک کسب و کار ضروری است و میتواند از پلتفرمها، کانالهای رسانههای اجتماعی و تیمهای متعدد درون سازمان خود برای شناسایی مخاطبان خود، برقراری ارتباط با آنها، تقویت صدای آن و ایجاد وفاداری به برند در طول زمان استفاده کند.
از سوی دیگر، تبلیغات تنها یکی از اجزای بازاریابی است. این یک تلاش استراتژیک است که معمولاً برای گسترش آگاهی از یک محصول یا خدمات به عنوان بخشی از اهداف کل نگرتر ذکر شده در بالا پرداخت می شود. به زبان ساده، این تنها روشی نیست که بازاریابان برای فروش محصول استفاده می کنند.
استراتژی STP چیست؟
قانونی اساسی و مهم در دنیای بازار یابی وجود دارد که می گوید ما نمی توانیم روی تمام بخش های بازار به یک اندازه تمرکز داشته باشیم، چرا که به اندازه کافی پول، وقت و نیروی انسانی در اختیار نداریم. هم چنین نمی توانیم انتظار داشته باشیم که مشتری ها تمام ویژگی های مثبت دنیا را به ما نسبت بدهند.
در این جا استراتژی STP مطرح می شود که مهم ترین مدل بازار یابی است و این اصطلاح، مخفف سه کلمه ی زیر است:
- Segmentation- بخش بندی
- Targeting- هدف گیری
- Positioning- جایگاه یابی
تا دهه ی 70 میلادی، اصلی ترین استراتژی بازار یابی، « ساخت یک محصول با کیفیت بیشتر» بود اما با گذر زمان و افزایش تجربه، به استراتژی STP دست یافتند.
بخش بندی بازار یابی:
به زبان ساده تر، بخش بندی بازار یابی به این معنا است که مشتری ها را بر حسب ویژگی های شان گروه بندی کنیم.
فایده ی این کار چیست؟ با دسته بندی کردن مشتری ها، می توانیم یک دید نسبتا خوب به بازار خود پیدا کنیم و به شناسایی فرصت های آن بپردازیم؛ هم چنین شانس گرفتن تصمیم های درست درباره ی اصول فروش و بازار یابی را به دست می آوریم.
بعد از اتمام تقسیم بندی که در بخش های پیش تر توضیح دادیم، نوبت به هدف گیری می شود که در این باره نیز 3 معیار کلی وجود دارد:
- اندازه و پتانسیل رشد: پتانسیل رشد مشخص می کند که یک بازار در آینده چقدر جذابیت خواهد داشت و چه مقدار پیشرفت خواهد کرد.
- میزان دسترسی به مشتریان: تنها انتخاب یک بازار بزرگ، موفقیت به حساب نمی آید و باید افزایش دسترسی به مشتری نیز چاشنی کار شود.
- میزان رقابت: هر چقدر رقابت در یک بخش از بازار کم تر باشد، آن بخش جذاب تر خواهد شد؛ لذا گاهی یک کسب و کار ممکن است تصمیم بگیرد به بخش های کوچکی از بازار برود که شاید از نظر بقیه جذابیتی نداشته باشد، اما رقابت در آن کم تر است.
مرحله ی بعدی جایگاه یابی است؛ حال که هدف مشخص شده و دید تان متمرکز تر است، باید به سراغ مهم ترین بحث بازار یابی، یعنی جایگاه یابی بروید. جایگاه یابی به معنی پیدا کردن جایگاه مشخص در ذهن مشتری ها است؛ آن هم جایگاه معمولی نه، جایگاهی که نسبت به سایر رقبا متمایز باشد. جمله ی مهمی در این باره هست که می گوید: جنگ اصلی برند ها، نه در بازار، که در ذهن مشتری اتفاق می افتد!
حال سوال اینجاست که جایگاه یک محصول چگونه مشخص می شود؟
اگر بتوانید تصویر برند تان را با یک ویژگی خاص و منحصر به فرد پیوند بزنید و این ذهنیت را در مشتری ها نیز ایجاد کنید، قطعا صاحب آن بخش از بازار خواهید بود؛ البته این به شرطی است که کسی قبل از شما، تصویر ذهنی مشابهی را برای مشتری ایجاد نکرده باشد. برای یافتن این ویژگی مطلوب می توانید به مزیت های رقابتی محصول خود اشاره کنید، برای مثال اگر شرکت رقیب، محصول خود را با عنوان “لوکس ترین محصول” در بازار جا انداخته، شما به یک ویژگی مثبت از محصول خود مانند وزن کم آن اشاره کنید و محصول را با عنوان “سبک ترین محصول” در بین مشتری ها جا بیندازید.
این نکته نیز قابل ذکر است که وقتی برندی جایگاه خود را در بازار هدف پیدا می کند، گرفتن این جایگاه از وی تقریبا نا ممکن است، مگر آن که اشتباه سر زده از سوی خود برند منجر به کم رنگ تر شدن جایگاه آن شود. به همین منظور شرکت هایی که جز اولین تولید کننده محصولی خاص بوده اند، تا سال ها در ذهن مشتری ها به خاطر می مانند و حتی در مواقعی نام برند آن ها جایگزین نام محصول می شود؛ به عنوان مثال ما پودر ماشین لباسشویی را با نام « تاید» شناختیم، به ماء الشعیر، « دلستر» می گوییم و برای اسنک نامی جز « پفک» بلد نیستیم.
تصمیم گیری لازمه درباره ی جایگاه یک برند:
برای گرفتن تصمیمی آگاهانه در رابطه با جایگاه یک برند، لازم است به سازمان خود نگاه کرده و ببینیم که:
- برند ما چه هویتی دارد؟ یا به نگاهی دیگر، چه فرهنگ و ارزشی دارد؟
- چه منابعی از بودجه گرفته تا نیروی انسانی در اختیار داریم؟
- نقاط قوت و ضعف ما نسبت به رقبا چیست؟
- پیشنهاد خاص فروش ما چیست؟
بازاریابی در مقابل مفاهیم بازاریابی چه تفاوت هایی دارد؟
بازاریابی عبارت است از ترویج محصولات یا خدمات تجاری به مخاطبان هدف. به طور خلاصه، این اقدامی است که برای جلب توجه به پیشنهادات یک تجارت انجام می شود. آنها می توانند کالاهای فیزیکی برای فروش یا خدمات ارائه شده باشند. نمونه های رایج بازاریابی در محل کار عبارتند از تبلیغات تلویزیونی، بیلبوردهای کنار جاده و تبلیغات مجلات.
اما همه کسب و کارها به نیاز به بازاریابی کالاها و خدمات خود به یک شکل برخورد نمی کنند. در واقع، چند رویکرد متفاوت برای اینکه چگونه بازاریابی می تواند برای یک سازمان موفق باشد، وجود دارد. به این رویکردها مفاهیم بازاریابی یا فلسفه ای گفته می شود که تعیین می کند یک شرکت از چه نوع ابزارهای بازاریابی استفاده می کند. مفاهیم بازاریابی توسط یک هدف روشن هدایت می شوند که کارایی هزینه، مسئولیت های اجتماعی و اثربخشی در یک بازار خاص را در نظر می گیرد.
چرا آموزش فروش برای کسب و کار کوچک شما مهم است؟
بازاریابی و آموزش فروش مهم است زیرا به شما امکان می دهد محصولات و خدمات خود را به صورت استراتژیک با مخاطبان خاص به اشتراک بگذارید. این به شما کمک می کند تا به مردم بگویید، نشان دهید و ثابت کنید که کسب و کار شما چقدر عالی است و چگونه می توانید به آنها کمک کنید. همچنین می توانید به افراد در مورد موضوعات مرتبط با کسب و کار خود، از جمله نحوه حل مشکلات رایج و بهترین راه حل ها، آموزش دهید. بدون بازاریابی، کسب و کار شما صدایی ندارد. بدون صدا، نمی توانید به مردم دسترسی پیدا کنید و با آنها ارتباط برقرار کنید. و بدون ارتباط و ارتباط، چیزی بیشتر از یک محصول یا خدمات باقی نمیماند، فقط در آنجا نشستهاید… تنها… در تاریکی. آموزش فروش در زمینه کسب و کار های کوچک می تواند تاثیرات زیر را داشته باشد:
· به مردم می گوید که چه چیزی برای ارائه دارید.
هدف اصلی بازاریابی این است که کلمه ای را در مورد کسب و کار خود به اطلاع عموم برسانید: شما که هستید و محصولات یا خدماتی که ارائه می دهید. آگاهی از برند ایجاد کنید، به مردم کمک کنید تا کسب و کار شما را عمیقاً درک کنند، و مشتریان وفادار را راضی نگه دارید تا به دوستان خود اطلاع دهند و برای اطلاعات بیشتر به آنها مراجعه کنند.
· به شما کمک می کند مخاطب هدف خود را بشناسید.
بازاریابی فقط برای چشم و گوش مشتریان شما نیست. همچنین می توانید بینش ارزشمندی در مورد اینکه چه کسانی مخاطبان هدف شما هستند (کسانی که قبلاً شما را دوست دارند) به دست آورید.
به جایی برسید که عمیقاً خواسته ها، نیازها و مشکلات آنها را درک کنید. دریابید که چگونه می توانید به آنها در جایی که هستند دسترسی پیدا کنید و به روش های معنی دار با آنها ارتباط برقرار کنید. شناخت خوب مخاطبان هدف به شما کمک می کند تا تمام تلاش های بازاریابی خود را بهبود ببخشید تا بتوانید با قرار گرفتن در مقابل افراد نامناسب (کسانی که کمی به شما اهمیت نمی دهند، بودجه خود را هدر دهید).
· به مخاطبان هدف شما کمک می کند تا شما را بشناسند.
داستان برند خود را با مشتریان بالقوه به اشتراک بگذارید. آن را شخصی کنید. بگذارید بدانند شما کی هستید، چرا کسب و کار شما در وهله اول شروع شد و به چه چیزی اعتقاد دارید. مرتبط کردن کسب و کارتان به مردم این امکان را میدهد تا با داستان شما ارتباط عاطفی برقرار کنند.
مردم میخواهند از کسبوکاری که به آن اعتقاد دارند حمایت کنند. بنابراین با به اشتراکگذاری خلاقانه داستان شخصی و مرتبط خود، معتبر باشید. و به زودی پیروانی دوست داشتنی از حامیان و مبشرین وفادار خواهید ساخت.
· همچنین به شما در ایجاد اعتماد کمک می کند.
ایجاد اعتماد با مصرف کنندگان، درست مانند هر رابطه ای، نیازمند زمان و تلاش است. شما باید ثابت کنید که کسب و کار کوچک شما معتبر، اخلاقی، اخلاقی، واقعی و از نظر اجتماعی مسئولیت پذیر است. به هر حال، 81 درصد از مردم از برندهایی خرید می کنند که به آنها اعتماد دارند. اجرای شیوه های مسئولیت اجتماعی را در نظر بگیرید، مانند اطمینان از اینکه محصولات شما از نظر اخلاقی منبع هستند. یا یک هدف اجتماعی نجیب را اتخاذ کنید، مانند دادن درصدی از درآمد خود به امور خیریه. مردم شما را به خاطر آن دوست خواهند داشت و خرید از شما را به جای رقبا ترجیح می دهند.
· به شما کمک می کند تا کسب و کار خود را توسعه دهید.
ایجاد شهرت از طریق بازاریابی موثر به طور طبیعی منجر به رشد و افزایش درآمد برای کسب و کار شما خواهد شد. اگر پیشنهادات شما به همان اندازه که آنها را توصیف می کنید خوب باشد، پایگاهی وفادار از مشتریان ایجاد خواهید کرد که این خبر را برای شما منتشر خواهند کرد! آیا می دانستید که مشتریان جدید 85 درصد از مشاغل کوچک را از طریق بازاریابی دهان به دهان کشف می کنند؟ این اساسا بهترین است.
درباره تام آکادمی
موسسه تام آكادمی که زير نظر گروه آموزشی پژوهشی تام فعاليت میکند، فعالیت اصلی خود را در قالب یک شعار محوری، یعنی دسترسی سريع و آسان و بدون واسطه به محتواي آموزشی، مشاورهای و پژوهشی در همه حوزهها تعریف نموده است.
نوشته های بیشتر از تام آکادمی
دیدگاهتان را بنویسید